« روایت | حدیث » |
نعره شيطان
از امام باقر (ع) روايت شده است:
«چون پيامبر اكرم (ص) در روز غدير خم دست على (ع) را در دست گرفت، شيطان در ميان سپاهيانش نعره برآورد و هيچيك از آنها، چه در خشكى و چه دريا به جاى نماند؛ مگر آنكه در پى نعره او به سويش دويدند و گفتند: اى آقا و مولا! چه بر سر تو آمده؟ ما هرگز از تو، نعره هاى دهشتناك تر از اين نعره نشنيده بوديم. او گفت: «اين پيامبر كارى كرد كه اگر به راستى تحقّق يايد، ديگر كسى هرگز خدا را نافرمانى نكند.» چون منافقان [روز غدير پس از معرفى] گفتند: «اين مرد [پيامبر اكرم (ص) از سر هواى نفس سخن مىگويد.» و يكى به ديگرى گفت: … گويا ديوانه شده!» در اين هنگام، شيطان فريادى از سر شادى زد و دوستانش دوباره گرد او حلقه زدند. او بديشان گفت: «آدم، پيمان خود را شكست؛ ولى به خدا كفر نورزيد؛ امّا اينان هم پيمانشان را نقض كردند و هم به پيامبر (ص) كفر ورزيدند.»
پس هنگامى كه پيامبر (ص) از اين جهان رخت بر بست و مردم به جاى على (ع) ديگرى را به خلافت نشاندند، شيطان تاج شاهى بر سر نهاد و منبرى نهاد و … گفت: «شادى كنيد كه تا روز ظهور امام زمان (عج)، خداوند فرمان برده نشود.»
منبع: «كافى»، ج 8، ص 424.
فرم در حال بارگذاری ...